در بخش قبلی که می تونید از اینجا ببینید در مورد مرحله اول تولید این پروژه صحبت کردیم و توضیح دادیم چطوری به انیماتیک رسیدیم و در نهایت با تایید مشتری ، طراحی کانسپتها، مدلها و انتخاب پلت رنگی رو شروع کردیم.
در پست قبلی فراموش کردم که در مورد نحوه زمانبندی و مدیریت پروژه صحبت کنم. به طور کلی بعد از دریافت بریف از مشتری من شروع به برنامه ریزی حدودی برای هر بخش از کار می کنم. با توجه به زمانی که برای تحویل به مشتری دادیم هر بخش رو زمانبندی تخمینی می کنم و با بچه های تیم شیر می کنم تا همه در لحظه بتونن از تسکهای خودشون و زمان شروعش مطلع باشن.
برای این کار از google calendar استفاده می کنم. ابزار بسیار ساده و در عین حال قابل انعطاف که به راحتی در هرجایی میشه اون رو ادیت کرد. البته نسبت به بقیه ابزرهای مدیریت پروژه خیلی عقب تره ولی برای پروژه های ما خیلی کمک کننده بود.
تصاویر زیر نحوه زمانبندی این پروژه رو به خوبی نشون میده
مرحله پنجم : طراحی کانسپتهای اولیه
در این پروژه ما باید از 5 تا از وسایل امدادی امداد خودرو برای نشان دادن یوز کیس های شرکت امدادخودرو استفاده می کردیم. و با توجه به اینکه در سناریو ما به استفاده از اتومبیلهای غیر ایرانخودرویی هم تاکید شده بود بنابراین باید چند خودروی متفرقه هم طراحی میکردیم. پراید و زانتیا و سعی کردیم از همین دو مدل اتومبیل به شکل و فرمهای دیگه در جاهای مختلف پروژه استفاده کنیم. ضمن اینکه بر مبنای رفرنسها و ایده هایی که داشتیم تصمیم گرفتیم طراحی های همه ماشینها خصوصا ماشینهای امدادی کمی متفاوت تر و منیمیال تر از فرم اصلیشون باشه. در عین حال تغییرات خیلی هم بزرگ و اسیب زننده نباشه.
در تصویر زیر می تونید اسکچ های چند اتومبیل طراحی شده رو ملاحظه کنید
مرحله ششم: طراحی کانسپتهای محیطی
این بخش یکی از بخشهای مهم این پروژه بود. ما باید علاوه بر حفظ ریتم سناریو در طراحی کانسپتهای محیطی ،موقعیت دوربین رو هم همین اول در کانسپتها مشخص می کردیم. در ضمن جذابیت بصری بالای صحنه ها رو با رنگها و المانهای مختلف بالا میبردیم. در کل پروژه سعی کردیم با کمک همه تیم این ریتم رو به بهترین شکل ممکن و با استفاده از رنگهای محدود ولی جذاب به عنوان پلت رنگیمون حفظ کنیم و تا اخر پروژه به این استایل وفادار بمونیم.
موقع اجرا تعدادی از این فضاها به نسبت کانسپت اولیه از لحاظ موقعیت دوربین و المانها برای جذابیت بالاتر تغییر کرد.
تصاویر زیر مراحل طراحی صحنه ها از مرحله استوری بورد تا فریم نهایی را به نمایش گذاشته است:
شاید این سوال براتون پیش بیاد که چرا بعضی از نماها که در مرحله استوری بورد و انیماتیک وجود داشت در این پلان ها وجود ندارد.
یک دلیل مهمش این بود که بعضی پلانها ترکیب پلانهای موجود بودند و نیاز به طراحی دوباره کانسپت نبود و ما در حین اجرا از تزکیب این پلانهای قبلی به ترکیب جدیدی از نماها رسیدیم که حتی در استوری بورد اولیه هم به این شکل دیده نشده بود. این همون موضوعی هست که بالاتر در مورد تغییرات مدام پروژه در حین انجام اون گفتم. هرچا که به نظر برسه میشه کاری کرد که جذابیت رو بالا ببره ما اون رو انجام میدیم.
تصاویر زیر یکی از همون نماهاییه که از ترکیب نماهای مختلف بوجود اومد:
این پلان چز پلانهایی بود که خودم به شدت دوستش داشتم چون باید فضایی رو خلق می کردم که ماشینها در زمان شب گیر به مشکل خوردن و در بدترین جای ممکن هستند.
از اول پروژه تنها رفرنسی که برای این قسمت به ذهن من رسید جایی شبیه دریاچه که پلی روی آن احداث شده است بود. و این تصویر آشنا فقط یک جارو به ذهن من متبادر میکرد.
اون هم پل دریاچه ارومیه بود که سال قبل دقیقا یک شب از روی اون گذشتیم. و این تصویر به شدت در این پروژه الهام بخش یکی از زیباترین پلانهای ما شد و تصویر زیر خلق شد.
رفرنس و کانسپت اولیه
تصویر نهایی
ما در این پروژه از رنگهای محدودی استفاده کردیم که پلت رنگی ما رو در تصویر زیر میتونید مشاهده کنید
در پایان این بخش توجه شما رو به دیدن یک ویدئو پشت صحنه از یکی از پلانهای این پروژه جلب می کنم.
امیدوارم در بخشهای آینده نیز همراه من باشید.
پیشاپیش از اینکه این مطلب رو میپسندید و نظرتون رو برام میگذارید سپاسگزارم
دیدگاه خود را بنویسید