دوپامین و هوش مصنوعی
همانطور که پیشرفت تکنولوژی ماشین حساب را جایگزین چرتکه کرد و با از راه رسیدن کامپیوتر، ماشین تحریر بازنشسته شد؛ خیلی از مشاغل انسانی هم در آینده ای نه چندان دور جای خود را به رباتها و الگوریتم های هوش مصنوعی خواهند داد.
اما غول چراغ جادوی هوش مصنوعی، از ما چه میخواهد و دقیقا به ما چیزی پیشکش میکند؟
در مورد دوپامین و شگفتیهایش شنیدهاید؟
موردی که شاید کمتر به آن توجه کرده باشید، بکار گیری سامانه پاداش و ترشح دوپامین در این روند است!
بله دوپامین!
دوپامین در اثر خطای پیش بینی ترشح میشود و حالا این ذهن پر از تخیلات و محالات ماست که یک غول چراغ جادوی مهربان با امکان بینهایت آرزو در اختیار دارد و میخواهد ببیند جادوی کلماتش در چشم به هم زدنی بدون زحمت به واقعیتی از جنس پیکسل تبدیل شده است.
و آنچه دوپامین میخواهد فقط بیشتر و بیشتر است!
شاید دلیل اقبال عمومی و افزایش روزافزون پلتفرم های آنلاین هوش مصنوعی که حالا نه تنها کلمات را به تصویر و ویدئو، بلکه حتی به مدل سه بعدی هم تبدیل میکنند! همین باشد.
به راستی این قصه تا کجا ادامه خواهد داشت و اصلا از کجا شروع شده است؟
با اختراع دوربین عکاسی، نقاشی و طراحی از بین نرفت و حتی ارج و قرب بیشتری هم پیدا کرد.
بازار nft قرار بود با حفظ انحصار اثر، حامی هنر و هنرمندان باشد ولی با انفجار محتوای اکثرا فاقد ارزش هنری و کلکسیونرهای فاقد درک هنری که بیشتر به چشم دلالی و خرید و فروش به آثار هنری نگاه میکنند، روبرو شد!
و ارز دیجیتال ارزش گرافیک پیکسلی میمون سیگاری را از بلند مرتبه ترین آثار هنری کلاسیک بالاتر برد!
و کلکسیونرهایی که به دنبال آثار هنری با اصالت و قدیمی بودند حالا در این مارکتها مشغول مینت کردن و سریع تر از آن فروختن کالکشن ها هستند.
(البته کلکسیونرهایی که مجموعهای جمع آوری نمیکنند و میخرند که گرانتر بفروشند را بهتر است دلال بنامیم!)
ترند شدن و هجوم عموم مردم برای هر چیز صرفا جدیدی میتواند خود چالشی برای هدف اصلی بوجود آمدن آن باشد.
از هوش مصنوعی گرفته تا متاورس و nftو رمز ارزها...
این روزها نگاه منفعت طلبانه و رسیدن سریع به سود باعث شده به محض ورود یک عنوان جدید، بازار آموزش آن و صف پکیج فروشان و تبلیغات درآمدهای جنجالی هم داغتر از همیشه باشد.
قصه ای که در مورد هجوم سرمایه به بازار بورس و بعد از آن رمز ارزها از هر کسی گرگ وال استریت و تریدر ساخت!
مدتهاست پیشوند بازار قبل از همه چیز میآید و آنرا آنطور که می خواهد تغییر میدهد. بازار فوتبال، بازار موسیقی، بازار هنر و...
عطش دوپامین مثل همیشه سیری ناپذیر است و منتظر جدیدتر و جدیدتر هاست.
اما قبل از شروع این بازی و prompt کردن و فراخواندن غول چراغ جادو، میخواهم باز هم اشاره ای کنم به کانال و پادکست خوانش کتاب از فرهاد ارکانی عزیز و کتاب بینظیر دوپامین، مولکولی با خواص شگفت انگیز؛ نوشته دنیل لیبرمن:
در بخشی از این کتاب اشاره ای دارد به کازینوها که بیشترین سود آنها از بخش دستگاهای بازی سکهای ست که همیشه مساحت قابل توجهی از اینگونه مکانها را به خود اختصاص میدهند. حتی تعداد جوایز و جعبه های پوچ که در بازی دارید تابع قوانین ثابتی است که طرز کار مغز و ترشح دوپامین را هدف قرار میدهد، تا شما به بازی (و باختن!) ادامه دهید!
فرمولی آشنا که این روزها در همه جا مصادیق آنرا میبینیم
از اعتیاد به شبکه های اجتماعی تا بازی های رایانهای و ...!
فقط یک چیز جدید به من بده!
هجوم به همان آشنای قدیم ولی با چهره جدید را در دنیای مد و تقریبا همه جا میبینیم. این پدیده جهانی را میتوان در فروشهای بیسابقه فیلمهای پر زرق و برق و توخالی و دنباله ساختن های تکراری سینمایی هم مشاهده نمود که مدتهاست دامنگیر هنر هفتم هم شده است.(نمونه اش در قهرمانها و ضد قهرمانهای ترکیبی مارول و دی سی و...)
در مورد استفاده از ابزار نوین در راه خلق هنر و خلاقیت هنوز هم معتقدم میتوان از ابزار جدید به بهترین شکل در راه سرعت بخشیدن به روند خلق هنر و بهبود کیفیت آن بهره جست.
اما در مورد پدیده ترند پرستی و از معنا خالی شدن و دور شدن هر چیزی از هدف و غایت خلقش باید بگویم، شاید بعد از فرونشستن جو ترند و تبلیغات مجازی و با گذر زمان، جایگاه اصلی ابزارها و دستاوردهای نوین به صاحبان اصلی هنر و هنرمندان و هنردوستان واقعی بازگردد.
دیدگاه خود را بنویسید